سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
صفحه نخست          عناوین مطالب وبلاگ           نقشه سایت                 ATOM
درباره وبلاگ


اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ‏، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ‏، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی
نویسندگان
حمایت

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 15
  • بازدید دیروز: 19
  • کل بازدیدها: 337315
شنبه 90 اسفند 13 :: 3:47 عصر ::  نویسنده : بهار

آنگاه که جوان نخستین گام‌ها را در مسیر می‌نهد، آوای خوش فطرت، او را به جست‌و‌جوی آگاهانه آفریدگار می‌خواند و در پس این کنکاش است که بارقه‌های الهی قلب او را به نور یگانه پرستی روشن می‌سازد. و از اینجاست که او به دنبال تقویت این بینش ارزشمند، گام‌های استوارتری بر‌می‌دارد.

 

بسی روشن است که پیروی از آموزه‌های سفیران خداوند و جانشینان آنها، چراغی فروزان فرا راه او خواهد بود، تا این استواری را با استقامت تمام استمرار بخشد.

آموزه‌هایی که در جهت روشن ساختن فلسفه زندگی و شناخت هدف‌های اساسی آن و نیز پدید‌ آوردن نشاط و امیدواری به آینده‌ای بهتر برای تداوم زندگی راهنمایی‌های ارجمندی را در دسترس نهاده است.

 

در این گام‌های نخستین است که جوان در پس اندیشه در مبدأ آفرینش زیرساخت‌های شناخت هدف آفرینش را نیز در نهاد خود شکل می‌دهد تا در پرتو این دو باور، زندگی را بر شیوه‌ای سالم و دل‌پذیر سامان بخشد.

بی‌گمان در این مرحله حساس، عقل و فطرت سالم با یاری خواهی از آموزه‌های دینی ـ آیات قرآن و سخنان معصومان علیهم السلام ـ راه را بر رهروان هرچه روشن‌تر ساخته، او را برای رسیدن به کمال مطلوب آماده می‌سازد.

 

اندیشه سالم حکم می‌کند ـ افزون برآنچه اشاره شد ـ گذر از راه‌های ناپیموده، نیازمند راهنمایان رهیافته است. آنان که هم راه را می‌شناسند و هم مقصد را.

 

اینان در این مرحله می‌توانند در آشنایی جوان با ویژگی‌های جهان بینی مذهبی و هدایت اندیشه و تأملات مذهبی او، و نیز کامل کردن ساختار فکری او در بینش توحیدی و توانمند ساختن او در برابر شبهه‌های مربوط، نقش اثر گذاری داشته باشند که زندگی رهیافتگان سرشار از این راهبری‌هاست.

 

یگانه‌پرستی در آینه تاریخ

 

عفیف کندی گوید: «در زمان جاهلیت به قصد خرید لباس و عطریات برای خانواده‌ام به مکه رفتم. بر عباس‌بن عبدالمطلب ـ که تاجر بود ـ وارد شدم». روزی در مسجدالحرام نشسته و به کعبه نگاه می‌کردیم، آفتاب در وسط آسمان بود. جوانی روی به کعبه ایستاد، پسری آمد و در طرف راست او ایستاد بعد بانویی آمد و در پشت سر آنها ایستاد. جوان به رکوع رفت آن دو نیز به رکوع رفتند، جوان سر از رکوع برداشت آن دو نیز سر برداشتند، او به سجده رفت آن دو نیز به سجده رفتند.

 

به عباس گفتم: «این کار بزرگی است». عباس گفت: «بلی کار بزرگی است. می‌دانی این جوان کیست؟ او محمد بن عبدالله پسر برادرم است و آن پسر، علی فرزند برادرم ابوطالب است و آن بانو، خدیجه دختر خویلد، همسر محمد است. برادرزاده‌ام می‌گوید: «پروردگار آسمان‌ها و زمین است که او را به این دین مأمور نموده است. به خدا سوگند در روی زمین، این دین به جز این سه نفر پیرو ندارد».1

و این سرآغاز راه است. تا فرجام به کجا انجامد؟

این راه همچنان ادامه دارد....

 

پی نوشت :

1- ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج3، ص546؛ ن.ک: ابن عبدالله بن عبدالبر، الاستیعاب، ج 3، ص1090.

 

به نقل از : پایگاه مهدویت




ادامه مطلب ...

موضوع مطلب :

پیوندها