وبلاگ :
:: امـــيد وصـــل ::
يادداشت :
حجم تنهائي!
نظرات :
3
خصوصي ،
42
عمومي
پارسي يار
: 3 علاقه ، 7 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
عبرات
اي حسين، اي زلال ايمان، اي بزرگمرد عرفان، امروز در کلان شهرها که غرق در گرداب فساد و تمدن غربي به سر ميبرند و عاشورا در تمدنشان، رنگ باخته و ديگر جايي ندارد، کساني هستند که هر روزشان عاشوراست، و به عشق تو هر ساله کلبهاي ميسازند و در زير هر خيمهي آن، در جاي جايِ اين کلبه، با نواي دل انگيز نام تو، با خدايشان راز و نياز ميکنند، و با معشوقشان در نغمه و زمزمهاند؛ و همچون کبوتران بال شکسته و غم زده، براي التيام درد و مرهمي بر زخم، بال خود را به خونِ ريخته شدهي مظلومانهات ميزنند تا در آسمان به پرواز درآيند و هـر پرندهاي که اوج در پـرواز را بيشـتر بخواهد، بيشتر در خـون سرخت ميغلتد، تا با پرواز در افق و رسيدن به معبود حقيقي، درد خويش را التيام دهد. اما افسوس، منِ کوردل و بال شکسته، به جاي غلتيدن در خـونِ تو براي اوج گرفـتن در پرواز و رسيدن به معشوق، در پي التيام زخم بـالِ خود بودم. و همچون کودکـي نـادان که وقتي راهنما با انگشت به ماه اشاره ميکند، من فقط نوک انگشتش را ديدم. و خوشا به حال آنان که در اين مسير قدم ننهاده مـگر عشق حسـين را مقدمهاي بـراي قرب الهي دانسته و تا رسيدن به معبود ذکر نام تو را بر روي زبانها جاري ساختهاند. به اميد جبران غفلتها و درک حقيقي از عاشورا.
سلام بزرگوار
از مطلب شما فيض برديم ...
موفق باشيد