• وبلاگ : :: امـــيد وصـــل ::
  • يادداشت : انبيا يکسر بشير صبح ميلاد توأند
  • نظرات : 3 خصوصي ، 16 عمومي
  • پارسي يار : 5 علاقه ، 3 نظر

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    گاهي‌که از غم لبريز مي‌شوي ‌و از احساس تنهايي سرشارانگار هيچ‌کدام از آدم‌هاي اطرافت نمي‌توانند حتي پناه کوچکي براي ‌غصه‌هاي‌تو باشند. گاهي که برگ‌هاي سبز و با طراوت درختان را زرد و خشک مي‌انگاري ‌و آسمان صاف و آبي خدا را غبارآلود و غم‌بار.

    … سجاده‌ات را پهن مي‌کني. چشمت مي‌افتد به مهر که رويش نوشته :”تربت کربلا، ‌امام حسين(ع)” بي‌اختيار به ياد زيارت عاشورا مي‌افتي. کتاب دعايت را بر مي‌داري و شروع مي‌کني :”السلام عليک يا ابا عبدا…” مي‌خواني‌و اشک مي‌ريزي و با قطره قطره اشکي که مي‌ريزي‌ گويي پله پله به آسمان مي‌روي. به سوي خداي مهربانت. خودت را چون کبوتري‌مي‌يابي که رها شده‌اي‌از زمين و غصه‌هاي زميني.

    سلام بزرگوار

    استفاده کرديم ...

    موفق باشيد
    پاسخ

    اشک مي‌ريزي و با قطره قطره اشکي که مي‌ريزي‌ گويي پله پله به آسمان مي‌روي.../سلام،ممنون ازحضورتون..