• وبلاگ : :: امـــيد وصـــل ::
  • يادداشت : اشک انتظار
  • نظرات : 4 خصوصي ، 8 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عارفه 
    بزرگترين اقيانوس جهان آرام است
    پس آرام باش تا بزرگ باشي
    دوستتان دارم تا ديداري دوباره
    خداحافظ
    پاسخ

    عزيزم!باي...
    + جالب اما شنيدني 
    از بهلول پرسيدند تلخ ترين چيز چيست
    گفت حقيقت
    گفتند چگونه ميشود اين تلخي را تحمل کرد
    گفت با شيريني انديشه
    پاسخ

    ممنون...
    خدا نکنه من شما را فراموش کنم هميشه سر مي زنم ولي شرمنده نظر نگذاشتم به هر حال اگر قصوري بوده ببخشيد
    پاسخ

    به به سلام!بادآمدوبوي عنبرآورد!خوشحالمون کرديد تشريف آورديد،اختيارداريد ،خواهش ميکنم،اين گلها گلريزان کليکتان بود!ممنونم عزيز

    اين دلخوشي کجاست که تو زود مي رسي؟

    در يک پگاهِ جمعه ي موعود مي رسي؟

    سهراب مُرد، رستمِ بيچاره سکته کرد

    آيا شما هميشه چنين زود مي رسي؟!

    بعداز سه بار جنگ جهاني و قتل عام

    در بدترين زمانه ي موجود مي رسي!!

    اخبار گفت: منتظر مقدم توائيم

    او در ادامه اش که نيفزود مي رسي

    آن فرش از جواني خود بود منتظر

    وقتي که مُـرد قالي و? فرسود مي رسي!

    تا بود ناز کردي و پيشش نيامدي

    حالا که شاعرت شده نابود? مي رسي

    آقا! جسارتاً به شما عرض ميکنم:

    باور نمي کنم که شما زود مي رسي

    شعر از رضا جعفري

    سلام وبلاگ جالبي بود موفق باشيد

    پاسخ

    سلام،متشکرم،ممنون ازحضورسبزتان،
    پاسخ

    سلام،کاش!...تشکرازحضورتان،
    + ز.ع 
    فاطميه آمد و آن همدم و مونس کجاست

    شمع مي پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست

    در عزاي مادرت يابن الحسن يکدم بيا

    تا نپرسند اين جماعت باني مجلس کجاست
    پاسخ

    هواي روضه کرده دلم روضه خوان کجاست؟صاحب عزاي فاطمه آن بي نشان کجاست؟
    «در کوچه باد مي‌آيد، اين ابتداي ويراني است...».خبري در راه است؛ خبري عظيم و واقعه‌اي هولناک. بادي که مي‌وزد، آبستن عزاي بزرگي است که خواهد رسيد. بادي که در کوچه سرگردان است، به زودي به توفان بدل خواهد شد؛ توفاني که تنها خانه تو را به لرزه درمي‌آورد، توفاني که تنها قصد ويراني کلبه عشق را دارد؛ کلبه حقيقت، کلبه وحي و توحيد. کاش پنجره‌ها از اين توفان نلرزند! کاش در خانه را به روي اين زلزله ناگهان باز نکنى! کاش پشت در نايستى! کاش آشيانه‌ات را شعله‌هاي کينه در کام نگيرند!

    سلام بزرگوار..

    با متن جديدي در ايام فاطميه بروزيم .

    يا علي [گل]
    پاسخ

    سلام،ممنون ازحضورگرمتان...
    + يه دوست 
    من اشک هاي تو را بر کوبه هاي کوچه پس کوچه هاي سرد و خسته مدينه يافتم.
    خط تو را که بر پوست هر ستاره،
    غزل آفتاب را مي نوشتي، خواندم.
    من نشان کبودين تو را از قافله هايي که از کناره بقيع مي گذشتند گرفتم....
    اين شعله هاي عشق توست که انسان خسته را به ميهماني آفتاب مي خواند.
    در حجم نگاه تو افق هم رنگ مي باخت.
    سبزي اين سال ها هنوز وام دار آن نگاه بلندي است که از قله ناپيداي تو سر زد.
    من با نواي آشناي تو از قناعت انجمادها و از پس کوچه هاي حقير خلافت ها رهيدم...
    اوج تسليت تو را آن جا که مردِ راه را پاي انداخت شناختم.
    من در خاموشي قبرت تابش هزاران خورشيد را ديدم.
    اگر قبرت را نشاني نيست چه باک؟
    هر سنگْ نبشته اي حکايت تو را دارد...



    پاسخ

    من درخاموشي قبرت تابش هزاران خورشيد راديدم.../اين بقيه الله..