پيام
+
چرا خنديدي؟!!
..
..

* هاتف *
93/7/15
* هاتف *
برادران يوسـف وقتـي ميخواسـتند يوسف را به چـاه بيفکنند، يوسف لبـخندي زد. يهودا (يکي از برادران) پرسيد: چـرا خنديدي؟ اينجا که جاي خـنده نيـست! يوسـف گفت: روزي در فکر بودم چگونه کسـي ميتواند به من اظهار دشـمني کند با اينکه برادران نيرومندي دارم! اينک خداوند همين برادران را بر من مسلط کرد، تا بدانم که نبايد به هيچ بنده اي تکيه کرد.
عقيل صالح
يوسف گمگشته باز آيد به کنعان غم مخور...
سعيد عبدلي
پيام رهايي
شايد بازار يوسف فروشي رونق گرفته بود و کينه ها در دل يک چاه عميقي از حسادت در حال فوران بود و يوسف رفت براي بستن شاه راه هاي حسادت...!
سربازآقا
هرکس اميدش به غير خدا باشد نا اميد مي شود
* هاتف *
سلام وسپاس از همه بزرگواران..
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید