« السلام علیک یا ربیع الانام »
سلام بر تو ای بهار انسانیت
آه ای خدای مدبر لیل و نهار ،
شب ها و روزهامان در فراق حضرت عشقمان مهدی صاحب زمان
گذشت
و نچیدیم خوشه ای از نسیم وصالش
و نبوییدیم شمه ای از عطر مسیحایی نرگسش
و نشنیدیم نغمه ای از نوای دلنواز و جان فزایش
و هیهات! هیهات! هیهات! ...
نکندآمدنت بسته به این رفتن ماست؟!!!
یابن الحسن این روزها جور عجیبی
وابسته ی مهر شما و نامتانم
هر شب کنار پنجره آهسته در دل
می گویم آقا عاشق گمنامتانم
شعر قدم هایت شبیه آبها نرم
آهسته می ریزد به اندوه صدایم
آخر کجا هستی عزیز دور و تنها؟
راهی بگو تا من سراسیمه بیایم
عطر نفس هایت نمی دانم کجا؟ کی؟
روح مرا تسخیر در آرامشت کرد
دردم شبیه درد خوب قاصدک هاست
اندوه سرگردانی یک روح شبگرد
از پنجره هر روز می پایم که آیا
از راه می آیی که در پیشت بمیرم؟
اما خیابان پر شده از عابران و
من از تمام آدمکها سیر سیرم
هر جمعه دستی می برم بالا که شاید
بازآئی وجانم کنم قربان راهت
*********شاعر:ناشناس
عشق تا شِکوه ز تاریکی این دنیا کرد
دستِ حق پنجره ی رحمتِ خود را وا کرد
ناگهان قافله سالارِ سر آمد ، آمد
عشق یکباره چنین گفت : محمد ( ص )آمد
برچهره ی تابان محمد(ص)صلوات
بر نور ششم ولی داور صلوات
امروز که بهرملت ماست دوعید
روز صلوات است مکرر صلوات
میلادپیامبررحمت رسول مهربانی محمد مصطفی(ص)
و
ماه تابنده اسمان صداقت،صادق ال محمد(ص)
برهمگان مبارکباد
آغازامامت وولایت،منجی عالم بشریت مهدی منتظر(عج)
مبارک باد
نگذار که آسمان پر از شک باشد
نگذار ستاره باز کوچک باشد
هر چند که زخم دوریت بر دل ماست
آغاز امامتت مبارک باشد
هنوزم انتظار و انتظار است
هنوزم دل به سینه بیقرار است
هنوزم خواب می بینم به شبها
همان مردی که براسبی سواراست
همان مردی که آید جمعه روزی
...واین پایان خوب انتظاراست
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا ؟
دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا ؟
قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا، همدمی خار کجا ؟
سرِّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا ؟
هر که را تو بپسندی بشود خادم تو
خدمت عشق کجا، نوکر سربار کجا ؟
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا، عبد گنه کار کجا ؟
*************************
شاعر:ناشناس
کاش از لطف شبی یاد ز ما میکردی
یاد از عاشق افتاده ز پا میکردی
کاش بیمار فراقت که ز پا افتاده
با نگاه ملکوتی تو دوا میکردی
کاش میآمدی با یک نظر ای نخل امید
گره از کار من زار تو وا میکردی
کاش یک شب تو برای فرجت مالک من
با دل سوخته خویش دعا میکردی
همچو باران به سر شیعه بلا میبارد
کاش میآمدی و دفع بلا میکردی
پرچم ظلم برافراشته شد در همه جا
کاش تو پرچمی از عدل بپا میکردی
کاش یک روز / رضایی/ ز وفا
مهدی فاطمه از خود تو رضا میکردی
*********
نویسنده:ناشناس
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشم هایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
خیلی از ماها ( اگه نگیم هممون ) خیالمون از بابت امام زمانی بودنمون راحته.
انقدر راحت که فقط برای ظهور حضرت لحظه شماری میکنیم
ولی برای آمادگی خودمون قدم از قدم بر نمی داریم.
در حالی که اگه درست نگاه کنیم دورانی که درش قرار داریم دوران بی خیالی یا بهتر بگم
خاطر جمعی نیست.
امام صادق علیه السلام ، زمان ظهور امام زمان رو اینطور توصیف می کنن:
بعد ارتداد اکثر القائلین بامامته = یعنی پس از اینکه اکثر طرفداراش ازش برمی گردن ظهور می کنه
این یعنی زنگ خطر!!!!
یا امیرمومنان علیه السلام راجع به آخر الزمان به اصبغ ابن نباته می فرماید:
له حیره و غیبه یضل فیها اقوام و یهتدی فیها اقوام آخرون =
برای فرزندم مهدی غیبتی است که در آن گروه هایی گمراه می شوند و عده ای دیگر هدایت.
گمراه می شن یعنی تو راه هستند و از راه به در می شن یعنی امام زمانی هستند و بی دین می شن
این یعنی زنگ هشیار باش!!!!
داستان شلمغانی رو نمی دونم بلدید یانه ؟! اما خلاصه اش اینه که
شلمغانی از علمای طراز اول شیعه بوده که خیلی هم روی خودش حساب می کرده
تصور همه مردم و خودش این بوده که بعد از وفات جناب محمد ابن عثمان (نایب دوم حضرت)
اونه که به نیابت امام منصوب می شه ،
اما حضرت جناب حسین ابن روح رو انتخاب کردن و کاری که شلمغانی کرد انکار وجود حضرت بود !
به همین سادگی.
حالا انصاف میدید که خیلی هم نباید خیالامون تخت و راحت باشه.
با این همه ماها امیدمون باید به خدا باشه و دعا کنیم که تو امتحان آخرالزمان موفق بشیم.
((برگرفته ازوبلاگ حرف دل عاشق:عبد الزهراhttp://mahdawion.blogfa.com/))