افسرده است
درمانده است!
خسته است!
هیچ حالش خوب نیست!
مولا جان دریابش!
دلم را می گویم!
آنقدرنیزارهای دروغ،تزویر وریا...قد کشیده اند که قد سبزرعنایت را نمی بینم!
گمت کرده ام!
چشمهایم هم کم سو شده اند،آنها که جای خود ...
گوشهایم نیز! آنقدر غارغار زاغکانی که غیرت وحیا را دزدیده اند و برکلاه مترسکان ادعا جا خوش کرده اند،بلند است که حتی صدایت را ،صدایت را نمیشنوم!
کدام سو ایستاده ای مولا!
جان زهرا (س)حال دلم خوب نیست!
این روزها می آورمش دارالشفای (حسین علیه السلام
عنایتی کن تا خدا هم به بهانه ی تو نظری!
مولا تنها اشاره ای...تو را به حق حسین(ع)...
موضوع مطلب :