از خدا تا به خدا راه به جز تقوا نیست
هر که این راه رود بهجت دردانه شود
ساعت:6:30دقیقه بعدازظهر27/2/88
داشتم یادداشت هام روراست وریست میکردم وطبق معمول توی سررسیدم مینوشتم،که تلفن زنگ زد
-سلام،خوبی؟
-سلام،ممنون،...
-داری چکارمیکنی؟........
-چی شده امروزاینطوری سراغ میگیری؟اتفاقی افتاده؟!
-!(باصدای بغض الود)نه،!
-چرایه چیزی شده،(بانگرانی واضطراب):چی شده:؟
-تلوزیون روشنه؟
-نه،......بگودیگه!!...
-آیت الله بهجت.....(دیگه نتونست حرفشوتموم کنه،وقطع کرد)
هیچ دلم نمیخواست جملشوتموم کنم،دربهت وناباوری،وچشمانی پرازاشک تلوزیون روروشن کردم،فکرکنم زیرنویس توی شبکه
خبرخوندم،...خبرارتحال ملکوتی آیت الله بهجت برادوستان تلخترین خبربود.وقتی خوندم باخودم گفتم:خدایا دیگه حالابه دادمون برس،پس کی آقا میاد،اشک امونم نمیداد،..........
وچندروزدیگه تاسالگشت رحلت ملکوتیشون مونده،وهنوزهم داغ رفتنش روی دلهامون سنگینی میکنه...
کاش ایشون هم به یاد ماباشند وبرامون دعاکنند.واین پست بهانه ای بود تا:
فرارسیدن اولین سالگردارتحال ملکوتی عالم فرزانه،عارف ربانی،مجتهد والا،فقیه عالیقدر،حضرت آیت الله بهجت روبه محضرامام زمان(عج)ودوستداران ومحبانشون تسلیت بگم.
یکباره زتمام جان مابهجت رفت.......افسوس زجمع ماهمه ،عارف رفت
روانش شاد.